میخواهی کودک...
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
♥♥♥از هواپیما به برج مراقبت! آیا تو قلبت جا هست فرود بیام یا بازم دورت بگردم؟؟♥♥♥
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
بســـ کنــــ سآعتــــ…..
دیگــــــر خستـهـ شده امـــ….
آرهـ مَنـ کم آورده امــ….
خودمــ میدآنمــ کهـ نیستـــ…
اینقدر بآ بودنتـــ نبودنشــ رآ به رُخـــَم نکشـــ!
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است . .
مگر خودت نگفتی خداحافظ؟
پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟
برو به سلامت
دیگر هم سراغم را نگیر!
خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم
و دلیل رفتنت را جویاشوم...
چه گذشته مضخرفی!
چه حاله مسخره ایی!
چه اینده ناخوش ایندی!
این است یک زندگی شیرین؟؟؟
وقتی یه دختر آروم داره درودیوارو نگاه میـــــــــکنه
وقتی نگات میکنه ولـ ـــــــــی چیزی نمــــــیگه
وقتی تو نگاش میکنی و اون روشو برمیگـ ـــــــــــردونه ازت
د لامصـــــــب بغلـــش کن دیگــــــــ ـــــــه ...
ساده لباس بپوش!
ساده راه برو !
اما در برخورد با دیگرام ساده نباش!!
زیرا سادگیت را نشانه میگیرند!
برای درهم شکستن غرورت…
می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی
“تـعطیــل است” و بچسبانی
پشت شیشه ی افـکارت، باید به خودت استراحت بدهی، دراز
بکشی دست هایت را زیر
سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی، در
دلـت بخنــدی به تمام
افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند، آن وقت با
خودت بگویـی :
****بگذار منتـظـر بمانند ****
دنيايت را با دنيايم عوض ميكني؟
فقط چند ساعت....
ميخواهم بدانم آنكه تمام دنياي من است ......
در مردها حسی هست
ک اسمشو میذارن
( غیرت)
و ب همون حس در خانم ها میگن
(حسادت)
اما...
من ب هر دوشون میگم
عشق...
تاعاشق نباشی ن غیرتی میشی ن حسود.....
آسـمان که نشد، چرا درخـت نباشم
وقتی تـو در مـن این هـمه پـرنده ای!
ذهنم،پر از لانه هایست که برای تو …
ساخته ام…!
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…
از تمام زمین یک خیابان را…
و از تمام تو…
یک دست که قفل شود در دست من…
می گویند:
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابرو…
ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…
ﺍﮔـــﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺑـﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩﻥ ِ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘـــ !
ﺷــﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺯﻭﯾــﯽ ﺯﯾﺒـــﺎﺗــﺮ ﺍﺯ ﺗـــــــﻮ
ﺳــﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ …
سخـــــــــتــی تــنهــایی رو وقتـــــی فــــهمیـــدم
کـه دیــدم مترسک
بـه کــلاغ میــگه :
هرچــقدر دوست داری نوکــ بزن
فقـــط تنهــام نــذار !
نمى دانم چه رابطه ایست ،
بین نبودنت با رنگ ها
دلتنگ تو که میشوم
زندگى ام سیاه مى شود !